مجموعه قدرتمندترین فرد در سیلیکون ولی مقاله طولانی است که در ایران استارتاپ و در چند قسمت تقدیم شما دوستان می کنیم .
ماسایوشی سان و نه ایلان ماسک، جف بزوس یا مارک زاکربرگ- متهورانهترین چشمانداز را برای آرمانشهری دارد که با هوش مصنوعی کنترل میشود و در آن ماشینها شکل زندگی را مشخص خواهد کرد. ماسایوشی صدها میلیون دلار صرف کرده است تا این رویا برآورده شود. آمادهاید در دنیای ماسایوشی زندگی کنید؟
صبح یک روز آفتابی ماه سپتامبر در شهر سان کارلوس، ایالت کالیفرنیا، است و ماسایوشی سان، رئیس شرکت سافتبانک، میخواهد برنامهی گفتوگو با من را از سر خودش باز کند. من هم مثل او آمدهام تا با افرادی دیدار کنم که قرار است توسط ماسایوشی برای ادارۀ Vision Fund استفاده شوند؛ این پروژۀ 100میلیارددلاری قرار است آیندۀ همهچیز را تغییر دهد. ماسایوشی که یک معاملهگر قهار است، پس از حدود چهار دهه که شرکت سافتبانک را به یک شرکت مخابراتی خوشهای تبدیل کرده است، این سرمایهگذاری بیسابقه را برای حمایت از شرکتهای نوپایی به راه انداخت که به باورش در حال راهاندازی موج جدیدی از انقلاب دیجیتال هستند. برای موفقیت این سرمایهگذاری از تمام داشتههایش- شرکتش، شهرتش، ثروتش- مایه گذاشته است. هر دو سؤالی اساسی داشتیم: مقصد این ماشین سنگین کجا است؟ اما ازآنجاییکه بهجز من 12 نفر دیگر هم اجازه ملاقات داشتند، میدانستم که باید مدتی منتظر بمانم.
در شلوغی که برای ملاقات با ماسایوشی راه افتاده بود، چند بار برنامهی قرار ملاقات ساعت 9 صبحم به هم خورد تا اینکه ساعت 4:30 بعدازظهر به من وقت ملاقات دادند. بالاخره به دفاتر صندوق سرمایهگذاری ویژن فاند رسیدم که درست انتهای بزرگراه 101 کالیفرنیا قرار دارند، رسیدم؛ موقر بودن این دفترها حسابی شگفتزدهام کرد. ماسایوشی به اظهارنظرهای بزرگ و فخر فروشانهاش معروف است. طبق گزارشها سال 2013، 117 میلیون دلار بابت خانهای در وودساید[1]، کالیفرنیا، پرداخت که بیشترین مبلغی است که تاکنون بابت خرید یکخانه پرداخت شده است. از طرف دیگر، این خانهی ساختهشده از بتن و شیشه را میتوان در حومهی هر یک از شهرهای آمریکا پیدا کرد.
اتاقی که در آن بودم، بی تجمل بود. در گوشهای از اتاق، یک میز خالی و یک میز کنفرانس با روکش طرح چوب قرار دارد. سعی کردم نوشتههای پاکشدهای که با بدخطی روی تخته نوشته شود را با این امید بخوانم که شاید مشخص شود که در آن محل چه میگذرد اما سطح تخته بهخوبی تمییز شده بود. دیوارهای شیشهای داخلی اتاق کنفرانس با مادهی سفید و کاغذی شکلی پوشانده شده بود که هرکسی که آنطرفشان قرار داشت را به یک شبح تبدیل میکرد.
آخرسر رجیو میسر[2]ا، مدیرعامل واحد سرپرستی صندوق سرمایهگذاری ویژن فاند، با لبخندی که تمام چهرهاش را پوشانده بود وارد اتاق شد و از صمیم قلب عذرخواهی کرد. میسرا که برای شرکت در این نشستها با هواپیما از لندن آمده بود، بدجوری خسته به نظر میرسید اما جوری اوضاع را سروسامان داد که انگار آدرنالین به خونش تزریق کرده بودند. ماسایوشی اینجور آدم را تحت تأثیر قرار میداد. یک روز شلوغ استثنایی در ویژن فاند است. نهتنها رئیس بزرگ این شرکت اهل توکیو است بلکه بدون اینکه بدانم گروه دارد خودش را آماده میکند تا سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری جدیدی را اعلام کند: حدود یک میلیارد دلار سرمایهگذاری روی شرکت نوپای هندیِ اویو[3] که در حوزهی هتلداری فعالیت دارد؛ 800 میلیون دلار سرمایهگذاری که بهطور مساوی بین شرکتهای کامپس[4] و اُپندُر[5]– دو شرکتی که قرار است بازار معاملات مسکن را دگرگون کنند- تقسیم خواهد شد؛ 100 میلیون دلار هم برای شرکت برزیلی لاجی، که یک شرکت نوپا در عرصهی پیک موتوری است. همچنین قرار است 3 میلیارد دلار هم روی استارتآپ چینیِ بایتدنس[6] که چند نرمافزار معروف در حوزهی خبر و سرگرمی، ازجمله تیکتاک ، ساخته است، سرمایهگذاری کند. درعینحال، ماسایوشی و شرکایش در حال راهاندازی دومین صندوق سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاریشان هستند و برنامههایی برای افزایش سرمایهگذاری 45 میلیارد دلاری از طرف محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی- پشتیبان مالی اصلی ویژن فاند، هم دارند. نه من و نه میسرا چیزی نمیدانستیم اما این رابطه بهزودی پیچیده میشد.
مسیرا درحالیکه دستهایش را محکم به هم میکوبید گفت: «خوب میخواهید چه چیزی بدانید؟ میخواهید از نقشهی راه باخبر شوید؟» کارم را از ارتفاع ده هزار پایی شروع خواهم کرد. . . . . . . . . .
در ظاهر، داستان صندوق سرمایهگذاری ویژن فاند به پول مربوط میشود. چطور ممکن است مربوط نشود؟ اعداد و ارقام مات و مبهوتکننده هستند. حداقل سرمایهگذاری ویژن فاند روی استارتآپها 100 میلیون دلار است و ظرف دو سال از راهاندازیاش در اکتبر 2006 بیش از 70 میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است. ماسایوشی، 61 ساله، شرکتهایی که دوست دارد را از طریق خود سافتبانک یا سایر ابزارها موردحمایت قرار خواهد داد: از طریق ترکیب ابزارهای مالی، 20 میلیارد دلار روی شرکتهای اوبر و ویورک[7] سرمایهگذاری کرده است که البته این مبلغ افزایش خواهد یافت. (تدابیر ماسایوشی همیشه خیلی پیچیده بودهاند و گمشدن در جزئیاتشان به زحمتش نمیارزد؛ صرفنظر از ابزارها، قراردادها هم به دستور او بسته میشوند.) شرطبندیهای هنگفتش سرمایهگذارهایی که مدتها است در زمینهای پست بین سانفرانسیسکو و سنخوزه- جایی که حداقل از سه سال پیش هر صندوق سرمایهگذاری بیشتر از یکمیلیون دلار بسیار جذاب است- سکنی گزیدهاند را تحریک میکند. مشخص است که کسی نمیخواهد با غولی که ته جیبش پیدا نیست، رقابت کند. قبل از آنکه به دیدن سافتبانک بروم یکی از سرمایهگذارهای خطرپذیر به من گفت «فیلم شکارچیان شبه را دیدهای؟ درست مثل این میماند که «پافت مارشملو[8]» دارد اینوروآنور میرود». بعد از من خواست سؤالی از میسرا بپرسم که همهی مردم شهر منتظر جوابش بودند: نفر بعدی که ماسایوشی رویش سرمایهگذاری میکند، کیست؟
بااینحال، در باطن داستان خیلی پیچیده است. ماسایوشی معتقد است کامپیوترها این سیار را بسیار هوشمندانهتر از انسانها اداره خواهند کرد. ری کرتزویل[9]، آیندهپژوه، اصطلاح «تکینگی» را برای توصیف لحظهای ابداع کرده است که کامپیوترها کنترل دنیا را به دست خواهند گرفت- و پیشبینی میکند این موضوع تا سال 2040 محقق خواهد شد. ویژن فاند میتواند این تاریخ را جلو بیاندازد. ماسایوشی مبالغ بینظیری را به افراد و شرکتهایی میدهد که از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین استفاده میکنند تا هر صنعت مؤثر بر زندگیمان- از معاملات مسکن گرفته، تا مواد خوراکی و حملونقل- را بهینه سازند.
سال 2010 زمانی که ماسایوشی جزئیات این چشماندازش را طی یک سخنرانی برای جلب سرمایهگذاری با نشان دادن تراشههایی که در مغز انسان کاشته شده بود، حیواناتی که از طریق لقاح مصنوعی تولید شده بودند و دست مصنوعی رباتی که باعث خوشحالی فراوان یک فرد شده بود بیان کرد، کلی طعنه شنید. خیلیها این آیندهی ماشین محور را ترسناک یا حتی بهصورت یک ویرانشهر میدیدند. اما ماسایوشی معتقد است رباتها ما را سالمتر و خوشحالتر میکنند.
مدتها است که به مردم گفته است «یک طرح 300 ساله دارم» و این اظهارنظر صرفاً بلندپروازی خیالی یک میلیاردر نیست. ابزارهای تحقق این رؤیاها را در اختیار دارد و کمکم دارند واقعیتر میشوند. او یکی از چند نفری است که قدرت تصمیمگیریهایی را دارد که میتوانند برای چند دهه، اگر نگوییم چند قرن، پیامدهای جهانی برای آیندهی فناوری و جامعهی بشری داشته باشند. همانطور که فیسبوک و گوگل نشان دادهاند، ماشینها ویژگیهای شخصیتی سازندگانشان را به خود میگیرند. الگوریتمها، نرمافزارها و شبکهها همگی تعصبات خاص خود را دارند و ماسایوشی دوست دارد روی سازندگانی سرمایهگذاری کند که او را به یاد خودش، یا حداقل ایدئالهایش میاندازند. بهاینترتیب، ارزشهای ماسایوشی به ارزشهای خودمان تبدیل خواهند شد و مسیر دنیای ماشینیاش را بر ما تحمیل خواهند کرد. مقصد این ماشین سنگین کجا است؟
[1] Woodside
[2] Rajive Misera
[3] Oyo
[4] Compass
[5] OpenDoor
[6] ByteDance
[7] WeWork
[8]Stay Puft Marshmallow Man
[9] Ray Kurzweil
منبع : FastCompany