۱-کتاب غول درونتان را بیدار کنید اثر آنتونی رابینز این طور آغاز میشود که آنتونی رابینز دریک هلیکوپتر جت نشسته و برای اجرای سمیناری میرود که همه بلیتهایش فروخته شده و دیگر هیچ بلیتی برایش پیدا نمیشود. وقتی از هلیکوپتر به پایین نگاه میکند ساختمانی را میبیند که ده سال پیش از این به عنوان سرایدار در آن کار میکرد و وضعیت خودش را در آن زمان به یاد میآورد: دارای اضافه وزن، ورشکسته و تنها. حالا خوشاندام، خوشبخت، میلیونر و صاحب یک خانه مجلل در کنار دریاست. این لحظهای است که رابینز میفهمد به آرزویش رسیده است.
الان وقتش رسیده است که وقت را غنیمت بدانید و همان طور که تا به حال آرزو داشتهاید زندگی کنید. این اساسیترین دستورالعمل آنتونی رابینز است.
۲- هر وقت واقعا میخواهید تغییریدر زندگیتان ایجاد کنید اولین کاری که باید انجام بدهید این است که معیارهایتان را تغییر بدهید و بهتر کنید. وقتی از من میپرسند هشت سال پیش واقعا چه چیزی زندگیام را تغییر داد میگویم مهمترین مسئلهای که زندگیام را تغییر داد تغییر خواستههایم از خودم بود: تمام چیزهایی را که دیگر نمیتوانستم بپذیرم، تمام چیزهایی را که دیگر نمیتوانستم تحمل کنم و تمام چیزهایی را که میخواستم داشته باشم، نوشتم.
۳- ما مجبور نیستیم به برنامههای گذشتهمان اجازه بدهیم که زندگی حال و آیندهمان را تحت کنترل قرار بدهند. شما میتوانید با استفاده از این کتاب از طریق سازماندهی منظم باورها و ارزشهایتان در جهت طرح دلخواه زندگیتان خودتان را به کلی دگرگون کنید.
۴- با اینکه ما دوست داریم انکارکنیم اما این حقیقت همچنان باقی است که چیزی که رفتارمان را هدایت میکند عکسالعمل غریزی در مقابل احساس درد یا لذت است نه محاسبات عقلانی. مثلا از نظر عقلی شاید باور داشته باشیم که خوردن شکلات برای سلامتیمان خوب نیست اما همچنان به خوردنش ادامه میدهیم. چرا؟ زیرا دانستههای عقلانی رفتارمان را هدایت نمیکنند بلکه چیزی که در دستگاه عصبی به احساس درد یا لذت ربط دادهایم رفتارمان را هدایت میکند.
۵- دو مرد در یک زندان به دیواری زنجیر شدهاند. یکی از آنها خودکشی میکند و دیگری به زندگی ادامه میدهد تا با مردم از قدرت روح انسان صحبت کند. اتفاقات زندگی ما به شخصیتمان شکل نمیدهند بلکه باورهایمان در مورد معنای آن اتفاقات، ما را میسازند. اگر باورهای جهانی (اینکه چطور به دنیا و مردم به طور عام نگاه میکنیم) تغییر کنند میتوانند تقریبا هر چیز دیگری را در مورد زندگیمان تغییر بدهند. همه رهبران بزرگ مطمئن هستند که مشکلاتشان همیشگی نیستند و روزی به پایان میرسند.
۶- از قدرت کلمات و واژههای بزرگ برای تغییر دادن افکار و اعمالتان استفاده کنید. این مسئله را هم درک کنید که«رهبرها کتابخوان هستند». کتابخواندن به ما کمک میکند تا بر اساس تجربههای دیگران تفاوتی در ما ایجاد شود.
۷-دقیقا تعیین کنید که چه چیزی میخواهید و آن را یادداشت کنید؛ با این کار برای خودتان آیندهای خلق میکنید که آنقدر شگفتانگیز است که مجبور میشوید آن را به واقعیت تبدیل کنید. باید«روی هدفی که میخواهید به آن برسید تمرکز کنید نه چیزهایی که از آنها وحشت دارید».یک برنامه دهساله برای خودتان طراحی کنید و از آخر آن را شروع کنید. بسیاری از مردم کارهایی را که میتوانند در طول یک سال انجام بدهند دست بالا گرفته و کارهایی را که میتوانند در طول ده سال به انجام برسانند دست کم میگیرند.
۸- به کتاب غول درونتان را بیدار کنید اثر آنتونی رابینز لقب«جراحی پلاستیک برای ذهن» داده شده است که اگر از هویتی که دارید خوشتان نمیآید تغییرش بدهید. اگرچه این هدف از نظر بعضیافراد غیرممکن یا حتی نفرتانگیز است از نظر فرد دیگری شاید یک راه نجات باشد.