امروزه در مورد مزایای کشف مشاغلی که عمیقا رضایتبخش هستند داستانهای بسیاری گفته میشوند.
اما در مورد معایب این نوع کارها چطور؟
این تنها یکی از موضوعاتی است که جف وینر[1]، مدیر عامل لینکداین، هفته گذشته هنگام سخنرانی در جشن فارغالتحصیلی در دانشکدهای که از آن فارغالتحصیل شده بود، یعنی دانشکده وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا، به آنها پرداخت. وی در سخنرانیاش بهطور برجسته به مزیتهای بکارگیری مهربانی در محل کار اشاره کرد، اما پس از آن داستانی را بازگو کرد که به اهمیت انجام این کار در خارج از محل کار نیز تاکید کرد.
چند سال قبل، زمانی که وینر پس از یک روز طولانی در دفترش در حال قدم زدن به سمت ماشینش بود، به یک روز رضایتبخش فکر کرد. اما به محض اینکه به فکر رفتن به خانه پیش همسر و دو دخترش افتاد این احساس رضایت بهسرعت ناپدید شد. درست در همان لحظه بود که ظهور و تجلی همانند عیسی مسیح را تجربه کرد:
او متوجه شد که «به دلیل اینکه در دفتر کارم سخت میکوشیدم تا مهربان باشم، همیشه باخانوادهام به همان اندازه مهربان نبودم».
وی افزود:
«برخی شبها به محض اینکه به خانه میرسیدم، آنقدر بیرمق بودم که پس از در رختخواب گذاشتن دخترانم، وقت کافی برای گذراندن با خانوادهام نداشتم. به همین دلیل، وقتی که همسرم، که او هم بسیار خسته بود و روز سختی را پشت سر گذاشته بود، میخواست با من ارتباط برقرار کند، یا در مورد مسائل مهم صحبت کند، بهصورت واکنشی میگفتم که روز طولانی داشتهام، خستهام، و امکان دارد وقت دیگری در این باره صحبت کنیم. به عبارت دیگر، با کسی که بیشترین اهمیت را در زندگیام داشت، رفتاری کاملا عکس مهربانی داشتم».
اگر شغلی دارید که عاشق آن هستید ــ یا حتی از آن متنفر هستید ــ احتمالا میتوانید با این احساس ارتباط برقرار کنید. اغلب اوقات، زمان و انرژی زیادی را برای دیگران صرف میکنیم (مثلا در محل کار) به گونهای که دیگر تمایلی به خرج کردن این منابع گرانبها برای مهمترین افراد زندگیمان نداریم. فرض را بر این میگیریم که مسلماً درک خواهند کرد، و بعداً میتوانیم جبران کنیم.
وقتی آن زمان فرا میرسد، مجددا آن را به زمان دیگری موکول میکنیم، تا اینکه…
مهمترین روابط زندگیتان تنها به کالبدی از آنچه در گذشته بود،
یا آنچه باید باشد، تبدیل میشود.
بنابراین، چگونه شرایط را بهبود میبخشید؟ چندین راهکار وجود دارند.
به عنوان مثال، میتوانید زمان رهاسازی اجباری را، دستکم برای چند روز بخصوص از هفته تعیین کنید. در این روزها، زنگ ساعتتان را روی ۵ یا ۵:۳۰ صبح، یا هر زمان دیگری که مناسب میدانید تنظیم کنید، و قرار ملاقاتی را با خانوادهتان ترتیب دهید. بدین ترتیب همانطور که با مهمترین جلساتتان رفتار میکنید، با این قرار ملاقات نیز همانطور رفتار خواهید کرد. غیر قابل تغییر و غیر قابل رد خواهد بود
یا تصور کنید که به خانه پیش همسرتان بازگشتهاید و روز بسیار سختی را پشت سر گذاشتهاید. متاسفانه او نیز روز دشواری داشته است. هیچکدامتان رمقی برای مهربان بودن با دیگری ندارید؛ در واقع، هر دوی شما به شدت به آن نیاز دارید.
در این شرایط، میتوانید جملهای شبیه به این را بگویید: «بابت اینکه روز دشواری داشتی متأسفم؛ روز منم بسیار بد بود. میشه کمی استراحت کنیم (یا ورزش کنیم، یا باهم از یک غذای خوشمزه لذت ببریم)؟ شاید بعداً به پیادهروی بریم و در مورد همه مشکلات صحبت کنیم».
در این نوع واکنش مشخصا نیازهای خودتان را بیان میکنید و در عین حال با ملایمت به نیاز شریکتان هم اشاره میکنید. این روش در حالی که تنها چند ثانیه طول میکشد، میتواند به میزان زیادی بر زندگیتان در چند ساعت آینده، یا حتی روزهای آینده اثر بگذارد.
تنها دو استراتژی هوشمند از نظر هیجانی میتوانند به شما در ایجاد تعادل میان کار و خانهتان کمک کنند (در کتابی به نام «بکارگیری هوش هیجانی: راهنمای استفاده از هوش هیجانی در دنیای واقعی» که در آینده منتشر خواهد شد، استراتژیهای بیشتری را شرح خواهم داد).
روی هم رفته، کلید این کار در صرف زمان برای اولویتبندی درست، و سپس کار در تطابق با آن است.
وینر به فارغالتحصیلهای جدید گفت، «برای پی بردن به آنچه مرا خوشحال میکند زمان زیادی را صرف کردم. ساده بگویم، آنچه مرا خوشحال میکند انتظار برای رفتن به محل کار در صبح، و انتظار برای رفتن به خانه هنگام شب است. تنها با مهربان بودن در هر دو جنبه زندگیام، و مسلم فرض نکردن هیچ چیز میتوانم به خوشحالی برسم».
[1] Jeff Weiner