این روزها، تعداد افرادی که در ایالات متحده دارای شغل ثابت با درآمد ثابتند، رو به کاهش است. کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند کار ثابت پیدا کنند، به شغلهای موقتی روی میآورند یا به قول خود آمریکاییها، بهصورت «گیگی» کار میکنند. به عبارت دیگر، فرد برای مدت زمان مشخص و کوتاهی برای یک کارفرما کار میکند. واژه گیگ (Gig) به «مفهوم موقتی بودن» را برای اولین بار در صنعت موسیقی و برای اجراها یا همکاریهای یک شبه بهکار بردند.
این رویکرد جدید سوالات بسیاری را در ذهن ایجاد میکند: آیا الگوریتم میتواند جایگزین نیروی انسانی شود؟ آیا با پیدایش این مدلهای جدید باید در قوانین کار تجدید نظر کرد؟ یا شاید داستان آنقدرها هم پیچیده نیست و شرکتها تنها برای کسب سود بیشتر از ابزارهای جدید استفاده میکنند. برخی این رویکرد را اقتصاد شراکتی مینامند و بعضی دیگر به آن اقتصاد کارهای (گیگی) میگویند. بعضی هم نام «اقتصاد به محض تقاضا» را پیشنهاد کردهاند اما با توجه به تغییرات بنیادینی که این رویکرد ایجاد کرده، هنوز هیچ اسمی وجود ندارد که بتواند تمامی ابعاد این تغییرات را نشان دهد. بر اساس نظرسنجیای که نخستین بار توسط مجله تایم با همکاری دو شرکت روابط عمومی و ارتباطات استراتژیک برگزار شد، ۴۴ درصد بزرگسالان در ایالات متحده در چنین تعاملاتی شرکت داشته و نقش «قرضدهنده یا قرضگیرنده»، «راننده ماشین یا دوچرخه» یا «میهمان یا میزبان» را ایفا کردهاند. این یعنی بیش از ۹۰ میلیون آمریکایی در چنین مشاغلی مشغول به کارند (البته این رقم تنها شامل افرادی است که از اینترنت استفاده میکنند و کسانی که با اینترنت سر و کار ندارند را شامل نمیشود). پروفسور «مایکل سولومون»، کارشناس بازاریابی دانشگاه «سن جوزف» در این رابطه میگوید: «ما با یک انفجار عظیم روبهرو هستیم. آیا این به نفع نیروی کار است یا به ضرر آنها؟ سوال اصلی اینجاست که ما درباره چه نوع کارمندی صحبت میکنیم؟»
کلید موفقیت در اقتصاد گیگی این است که به خودتان بهعنوان یک کسبوکار نگاه کنید نه یک کارمند. کسبوکارها همواره و همیشه در جستوجوی کار جدید و فرصتهای جدید برای افزایش سوددهی هستند. آنها به مشتریان وابسته نیستند، تنها به انجام یک فعالیت بسنده نمیکنند و زمان خود را صرف انجام کارهای پرزحمت و کمدرآمد نمیکنند. ممکن است تصمیم گرفته باشید کارآفرینی کنید. فراموش نکنید کسانی که در همان ابتدای کار تمام زمان خود را صرف کارآفرینی میکنند، با مشکلات زیادی مواجه میشوند و غالبا شکست میخورند. بهتر است قبل از اینکه تمام وقت خود را صرف کارآفرینی کنید، کمی فکر کنید. این یک تصمیم ساده نیست. اقتصاد گیگی بهترین راه برای این است که ببینید اصلا برای کارآفرینی ساخته شدهاید یا خیر. وارد دنیای کارهای موقتی شوید و کسبوکار خود را از طریق اقتصاد گیگی به مشتری معرفی کنید. اگر موفق شدید، میتوانید ادامه بدهید اما اگر شکست خوردید، میتوانید آن پرونده را ببندید، بدون اینکه دردسر بزرگی برایتان ایجاد شود.
در حال حاضر شرکتها به جای اینکه اشتغالزایی کنند، «کارها» را از دل «شغلها» بیرون میکشند. در واقع اقتصاد گیگی کار را از شغل تفکیک کرده است. بهعنوان مثال در یک نشریه فرضی، تعداد افرادی که بهصورت تمام وقت تحت «عناوین شغلی» مختلف مشغول بهکار هستند به نسبت سابق کمتر است، اما «کارهای» متعددی وجود دارد که حالا توسط کارکنان مستقل انجام میشود. در گذشته در شرکتها جایگاهی تحتعنوان «مدیر بازاریابی» وجود داشت، اما حالا وظایف یک مدیر بازاریابی از سوی این سه نفر انجام میشود: یک مسوول شبکههای اجتماعی، یک دفتر روابط عمومی و یک مشاور استراتژی بازاریابی که هر سه به صورت مستقل و قراردادی برای شرکت کار میکنند. در اقتصاد گیگی، شغل معنایی ندارد، بلکه آنچه مهم است کار است. توصیه من به دانشجویانم این است که به جای آنکه به دنبال شغل بگردند، به دنبال کار باشند. این روزها کار فراوان است اما شغل به سختی یافت میشود. دلیل دوم این است که این روزها کارمند تمام وقت، آخرین گزینه سازمانهاست. در حقیقت شرکتها ترجیح میدهند به جای استخدام کارمند ثابت، مدل کسبوکار خود را به گونهای طراحی کنند که نیاز به جذب نیروی کار ثابت به حداقل برسد. یک نیروی کار ثابت، گرانترین و انعطافناپذیرترین منبعی است که در حال حاضر وجود دارد و این دو ویژگی، برای شرکتهای آمریکایی و استارتآپهای «سیلیکون ولی» اصلا جذاب نیست. در ایالات متحده، ساختار بازار کار کهنه و منسوخ است. در آنجا سازمانها ناچارند برای استخدام کارکنان تمام وقت، بیشترین میزان مالیات را پرداخت کنند و موظفند به این کارکنان حق بیمه و مزایا پرداخت کنند. این به این معنا است که استخدام یک کارمند ثابت بیش از یک کارمند مستقل هزینه دارد (حدود ۴۰ درصد). همچنین تجربه نشان داده که گرایش بازارهای بورس و سرمایه نسبت به شرکتهایی که تعداد کارکنان آنها کم یا محدود است، بیشتر است. تعجبی ندارد اگر این روزها شمار شرکتهایی که به استخدام کارکنان نیمهوقت، مستقل و قراردادی و اتوماسیون و برونسپاری پروژهها روی میآورند، گسترش یافته است