در ادامه مقاله
- روز خود را چگونه شروع می کنید؟
من معمولا هر روز را با رفتن به سراغ ایمیل شروع می کنم. آنچه که در شب گذشته اتفاق افتاده است را بررسی کرده و به سرعت به آنها پاسخ می دهم. در نهایت 45 دقیقه یا یک ساعت پس از بیدار شدن به محل کار می روم، بنابراین روال های صبحگاحی دیوانه کننده دیگری ندارم.
- روز خود را چگونه به پایان می رسانید؟
من معمولا روز را با ارسال ایمیل های بیشتری به پایان می رسانم. و سپس 20 تا 30 دقیقه آخر را کتاب می خوانم. کتاب هایی که من انتخاب می کنم، معمولا کتاب های غیرداستانی تجارت هستند، بنابراین گاهی اوقات می توانم خیلی سریع بعد از خواندن یکی از آنها به خواب بروم.
- چه کتابی می تواند ذهنیت شما را تغییر دهد و چرا؟
اگر در یک جزیره گیر کرده و مجبور به ایجاد یک تجارت باشم، سه کتاب مورد علاقه ام که مایلم انتخاب شان کنم کتاب های استراتژی اقیانوس آبی نوشته Renee Mauborgne و W. Chan Kin، دوراهی مبتکر نوشته Clayton M. Christensen و فقط پارانوید زنده ماند نوشته Andrew Grove هستند.
- چه کتابی را مرتبا توصیه می کنید و چرا؟
همان سه کتاب را توصیه می کنم چرا که از بانفوذترین عوامل در شکل دادن به تفکرات من پیرامون این موارد هستند که چگونه تجارت سنجیده می شود و چگونه باید به تغییر پاسخ دهیم هستند. چگونه با شکست در تجارت تان رو به رو خواهید شد؟ چگونه می توانید مطمئن شوید که به نوآوری ادامه می دهید؟
- یک استراتژی برای اینکه متمرکز بمانیم چیست؟
من بهترین شخص برای اینکه این سوال را بپرسید نیستم چرا که تمایل دارم بسیار پراکنده و متفرق باشم. در بیشترین زمان 30 تا 60 دقیقه بر روی چیزهای مختلف کار کرده ام و سپس سراغ مورد بعدی می روم. این راهکاری است که برای من کار می کند، اما این راهی نیست که من از طریق آن یک استراتژی برای متمرکز ماندن را تعریف کنم.
مرتبط: این موسس، چگونگی این که برنامه خود را مناسب گردانید تا با مغزتان متناسب باشد را به اشتراک می گذارد.
- زمانی که کودک بودید، دوست داشتید وقتی بزرگ می شوید چه کاره شوید؟
من می خواستم که شعبده باز و فیلم ساز بشوم. این دو کار بزرگترین تفریحات من در مدارس راهنمایی و دبیرستان بودند. هنر شعبده بازی به خاطر رازی که در پس آن وجود دارد و سرگرمی که ایجاد می کند، یک چیز بامزه است. من مهمانی های تولد بسیاری برای بچه های کوچک برگزار کردم و بسیار جالب بود که عکس العمل های آنها را ببینم. اما بعد از انجام دادن 100 باره، این کار می تواند خسته کننده باشد.
و بنابراین بعد از 30 تا 40 سال برگزاری مهمانهای تولد بچه ها، فرسوده شدم و مسیری متفاوت را انتخاب کردم.
- از بدترین رئیسی که تا به حال داشته اید چه آموختید؟
من هیچ رئیسی نداشته ام. مردمی بوده اند که در طول کارآموزی مرا مدیریت کرده اند، اما واجد شرایط یک رئیس بد نیستند.
- با توجه به رویکرد کاری شما، چه کسی بیشترین تأثیر را بر شما گذاشته است؟
یکی از اولین سرمایه گذاران شرکت Mark Cuban بود. او بازخوردهای سازنده ای در شروع کسب و کار برای ما داشت. ما استراتژی خود را در دو جهت متفاوت تقسیم می کردیم، و او به ما توصیه می کرد که به عنوان یک کسب و کار نوپا از زیر شرط های خود در نرویم. ما منابع لازم را در اختیار نداشتیم و این مشکل بیشتر منحرف کننده بود. او به ما توصیه می کرد که باید فقط یک راه را انتخاب کنید و خوشبختانه ما مسیر درست را انتخاب کردیم.
همچنین او در اوایل و در مورد جریان نقدی بسیار سودمند بود تا مطمئن باشیم که کنترل سرنوشت تجارت مان را در دست داریم.
- کدام سفر شما را تغییر داده است؟
من سفرهای زیادی را برای ملاقات با مشتریان و آشنا شدن با بنگاه هایی که با آنها کار می کنیم انجام دادم. من مایل بودم به سفرهایی برای مشاهده تجارت های مختلف در صنایع گوناگون در مکان هایی مانند گرجستان، ایندیانا، مینه سوتا، کارولینای جنوبی و اوهایو بروم.
من فکر می کنم که پیرامون آنچه آینده با تکنولوژی به دست می آورد و آنچه که با تکنولوژی ممکن است، هیجان زیادی وجود دارد. به نظر من یک نوع امید و خوش بینی جهانی در مورد آنچه که آینده به نظر می رسد وجود دارد.
من فکر می کنم هنوز چیزهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد، حداقل تا جایی که به آینده شغل ها و کارها مرتبط است.
- چه چیزی الهام بخش شماست؟
چیزی که به من الهام می بخشد، زمانی است که شما یک ایده یا نوآوری را می بینید که تمام چیزی که شما فکر می کردید ممکن است را تغییر می دهد. زمانی که به Airbnb نگاه می کنید، 7 سال پیش احتمالا مضحک به نظر می رسد اما امروز دگرگون کننده است. یا به تسلا نگاه کنید. ده سال پیش بسیار سخت بود که تصور کنیم اثر مواج یک شرکت برای تغییر صنعت ماشین تلاش کند. با مشاهده مشکلات دشوار و دیوانه کننده ای که با نوآوری ها حل می شوند، یا زمانی که یک صنعت با بدبختی به دور خود می چرخد و در مسیری که هرگز فکر نمی کردید ممکن باشد بازنویسی می شود، به من کمک می کند که در مورد آنچه در فضای خود ما ممکن است تفکر کنم.
مرتبط: Tory Burch می گوید کارآفرینان الهام بخش این 3 کیفیت را به اشتراک می گذارند.
- اولین ایده تجاری شما چه بود و با آن چه کردید؟
من در دبیرستان کار یک موتور جستجو را آغاز کردم که واقعا ایده بدی بود. ما نتایج جستجو را تصادفی سازی کردیم، چرا که برای صاحبان سایت بیشتر از کاربران سودمند بود. ما می خواستیم که به هر کسی جایگاه برابری بدهیم. چیزی که حاصل شد این بود که محتوا بی ربط بود و ما در عرض 6 ماه از این کسب و کار کنار رفتیم. تنها برداشت مهم من از این تجربه این بود که ایده های بد را اجرایی نکنم. با گذشت زمان این تجربه مستحکم شد. هر کسی می تواند با یک نفر به خصوص زندگی کند. هیچ اهمیتی ندارد که با چه شدتی تلاش می کنید، ایده های بد هیچگاه کارایی نخواهند داشت.
- کار اولیه ای که چیز مهمی به شما آموخته باشد چه بود؟
من فکر می کنم هر چیزی که آموخته ام، از شعبده باز بودن در زمان جوانی و اثری که بر نگاه من به چیزهای مختلف داشته می باشد. هر چیزی از خدمات مشتریان تا این چگونه برای مردم تجربه ایجاد کنم. و تمام ایده های اولیه اینترنتی این اطلاعات را به من داد که چه چیزی کار می کند، چه چیزی کار نمی کند و چگونه مشکلات را از ابتدا حل کنم. اگر شما یک مشکل را طوری حل نکنید که همه چیز بهتر از آنچه که بوده است بشود، مشتریان زمان کافی برای اهمیت دادن به محصول شما نخواهند داشت.
- بهترین توصیه ای که دریافت کرده اید چه بوده است؟
زیر شرط هایت نزن. این نکته همواره چیزی بوده است که من در آن منعکس شده ام. من هر زمانی که نیاز به یک تصمیم گیری دشوار داشته ایم، مطمئن شده ام که بهتر است آن تصمیم دشوار را اتخاذ کنیم تا اینکه تلاش کنیم راهی ایجاد نماییم که به ما امکان بهینه سازی را برای دستاوردهای مختلف بدهد. این تنها راهی است که شما واقعا می توانید اجرا کنید: تمام منابع تان را در پس راهکاری که اتخاذ کرده اید قرار دهید. شما نمی توانید منابع خود را رقیق کرده و به جهات مختلف حرکت کنید.
- بدترین توصیه ای که دریافت کرده اید چه بوده است؟
بدترین توصیه زمانی می رسد که شما یک راه حل دارید که می دانید دشوار است و ممکن است کار کند، اما به نوعی از روند کاری طولانی مدتی که به نفع شماست، متکی می باشد. توصیه ای که در این مواقع می شود این است که قبل از اجرایی کردن برنامه کمی صبر کن، یا ممکن است دنیا برای آن آماده نباشد. من همیشه در یافتم که ترجیح می دهم سریع باشم و به تکرار ادامه دهم تا اینکه دیر کنم و به طور کلی روند را از دست بدم، چرا که شخص دیگری پیش از شما آن را مورد بهره برداری قرار می دهد. بنابراین فکر می کنم به غریضه شجاعانه خودم تکیه کنم و در برابر توصیه هایی که در طول سال های مختلف دریافت کرده ایم، شرط های بزرگی ببندم.
- نکته مهم بهره وری که شما به آن قسم می خورید چیست؟
اطمینان حاصل می کنم که حتما در روز یک بار چرت بزنم. احتمالا این کار بهترین محرک بهره وری نسبت به سه فنجان قهوه ای است که می نوشم.
مرتبط: چرا همه مردم می توانند از نکته تمرکزی شماره یک Randi Zuckerberg استفاده کنند؟
- آیا برنامه یا ابزاری وجود دارد که شما برای انجام کارها یا ماندن در مسیر از آن به روشی شگفت انگیز استفاده می نمایید؟
من با محصولات خودمان با نام یادداشت های جعبه ای زندگی می کنم. من لیستی از 200 چیز مختلف دارم که تلاش می کنم آنها را پیگیری کنم، به آنها توجه کنم یا در هر زمان ممکن روی آنها کار کنم و اساسا من به این شکل زندگی خود را اداره می کنم. خوشبختانه سریع تر از اینکه چیزی را به لیست اضافه کنیم، معمولا چیزهای بیشتری را از لیست خط می زنیم.
- تعادل زندگی کاری برای شما چه معنایی می دهد؟
نه خیلی زیاد. من فکر می کنم در مورد من کار آنقدر مهیج است که برای من مانند زندگی است. کار همان چیزی است که من از انجام دادنش لذت می برم. هر روزی که به محل کار می روم، باید با بهترین دوستانم به کار بپردازم و این چیزی نیست که من نیاز داشته باشم با چیز دیگری موازنه اش کنم.
- شما چگونه از فرسودگی شغلی جلوگیری کردید؟
برای هیچکس بیان این مورد، راحت ترین توصیه نیست، اما من به صورت مداوم کارهایی که انجام می دهم و تصور نمی کنم که در آنها عملکرد خوبی داشته باشم را پیگیری می کنم. من تلاش می کنم تا جایی که ممکن است این موارد را به اشخاص دیگری محول کنم و از افراد بهتری برای حل این مشکلات استفاده کنم.
من متوجه شده ام زمان هایی که احساس نزدیکی به فرسودگی شغلی کرده ام، همان زمان هایی هستند که من در حال انجام دسته ای از کارها هستم که احساس نمی کنم به طور کامل مناسب شان باشم. به علاوه احاطه شدن توسط افرادی که از بودن با آنها لذت ببرید نیز به شما انرژی می بخشد و از فرسودگی شغلی شما جلوگیری می کند.
- زمانی که با یک سد خلاقیت رو به می شوید، استراتژی شما برای نوآوری چیست؟
ترکیبی از موسیقی و تخته وایت برد یا دفترچه یادداشت. من انواعی از موسیقی کلاسیک یا باب دیلان را برای به جریان انداختن جریان خلاقیت پخش می کنم، یک صفحه سفید آماده می کنم و به هر راه حل ممکن برای یک مشکل فکر می کنم. من لیستی از ایده های جدید ایجاد می کنم تا زمانی که خسته شوم یا نتوانم چیز دیگری ارائه کنم، یا زمانی که به نقطه ای می رسم که فکر می کنم جواب را پیدا کردم.
- در حال حاضر چه می آموزید؟
چیزهای جدید زیادی وجود ندارد که من با اشتیاق در آنها غوطه ور شوم. من در حال آموختن این هستم که چگونه شرکت ها خدمات را در سراسر جهان ارائه می کنند. من در حال آموختن محدوده ای از تجارت ها، از Disney تا Starbucks هستم، مطالعه کتاب های زیادی در مورد این کسب و کارها و موسسان این سازمان ها.