ایدهی 20 درصد از زمان شرکت گوگل یکی از معروفترین، و به دلایلی موفق ترین، اقدامات مدیریتی همه ی دوران هاست. لری پیج و سرگئی برین، بنیانگذاران گوگل در سند “پیشنهاد اولیهی عمومی سازی” (IPO) در 2004 اعلام کردند که سیاستی که به کارکنان اجازه می دهد زمانی را از کارهای اصلیِ خود فاصله بگیرند تا خلاقیت و خلاقیت و نوآوری آنها شکوفا شود؛ دستیابی به تعدادی از موفق ترین محصولات شرکت را نتیجه داده است. Adsense ، که اکنون 25 درصد کل درآمد گوگل مرهون آن است، جیمیل، گوگل ترنزیت و گوگل نیوز پیدایش خود را مدیونِ “20 درصد از زمان” هستند.
فیسبوک، لینکداین و اپل، همگی ورژنهای مورد نظر خودشان از طرح “20 درصد از زمان” را اجرا کردهاند؛ اما باید توجه داشت که این شرکت های فناوریِ بزرگ و بسیار موفق، نظر به استطاعت مالی خود، میتوانند بر سرِ موفقیت چنین طرحی شرط ببندند و ریسک کنند. اما باید دید که یک شرکت کوچک یا متوسط چطور میتواند بدون اینکه درآمد سالیانهی نهاییِ خود را به مخاطره بیاندازد، 20 درصد از زمانِ کار کارکنان خود را آزاد کند؟
طرح را با شرایط کسب و کار خود متناسب و سازگار کنید
کارکنان گوگل اجازه دارند “20 درصد از زمان” خود را، هر وقت که دوست دارند در نظر بگیرند؛ اما در شرکتهای کوچک ممکن است لازم باشد که رهیافت برنامهریزی شدهتری اتخاذ گردد تا از فعالیتِ کافی نیروها بر روی محصول یا تجارتِ اصلی، در هر زمان، اطمینان حاصل شود. در “سِروِر دِنسیتی” به مهندسان اجازه داده شد، یک هفته از هر شش هفته را به کار بر روی هر پروژهای که دوست دارند، اختصاص دهند؛ البته مشروط به اینکه پروژه نسبتی با اهداف شرکت داشته باشد و این یک هفته “هفتهی اتفاقی” نامیده شد. این سیاست به حصول چند نوآوری کلیدی برای شرکت منجر شد.
به عنوان مثال، یکی از توسعه دهندگان ما تصمیم گرفت چند تا از “هفتههای اتفاقی” خود را در طول یک بازهی زمانیِ چند ماهه به فاکتورگیری و پیاده سازی مجدد موتورِ رسم نمودارهای سری زمانی مربوط به مانیتورینگِ سرور اختصاص دهد. ما مرتبا گزارشهایی حاکی از اشکالهای جزئی در رسم نمودار دریافت میکردیم که به خودی خود اشکال های کوچکی تلقی میشدند اما در مجموع بخش رسم نمودار را برای مشتریان ما به یک نقطه دردسرساز و آزاردهنده تبدیل کرده بود. ما از آنجا که درخواستهای مهم اولویت دارتری داشتیم نتوانستیم در قالب نقشهی راه معمول خود بر این مشکل تمرکز کنیم. اما پس از اینکه چند تا از مشتریهای بزرگتر ما شکایتهای مشابهی مطرح کردند، تصمیم گرفتیم هفتههای اتفاقی توسعه دهندگان خود را به کار بگیریم و کل تیمِ Frontend را جهت تکمیلِ کار بر روی آن متمرکز کنیم.
کارکنان را در استفاده از 20 درصد از زمان راهنمایی کنید
این نکتهی روشنی است اما در عین حال، روحِ طرح 20 درصد از زمان عبارت است از اینکه تا جایی که ممکن است کارکنان را در ادارهی زمان مورد نظر آزاد بگذارید. کسب و کارهای کوچک که نیاز دارند بیشتر مراقبِ بازگشتِ سرمایهی زمانی باشند میتوانند پارامترهایی در رابطه با نحوهی استفاده از زمان وضع کنند یا متناوبا رتبه بندی هایی از اشکالات آزاردهنده (نقاط درد)ای که نیازمند راه حلی در چارچوب کسب و کار هستند، ترتیب دهند و نظامی انگیزش-تشویقی برای یافتن راهحلها برپا سازند. با این رویکرد، میتوان به تدریج، خلاقیت را در مفیدترین جهت به پیش برد. لینکداین با برگزاری هک-دی(توضیح مترجم: در واقع «hack day» یا «hackathon» برنامه هایی است که در آن تعدادی قابل توجهی از توسعهدهندگان برای زمان مشخصی دور هم جمع میشوند و در قالب تیم های مختلف برای یک موضوع خاص یا یک هدف عمومی به خلق و توسعه ایده ها می پردازند. برگرفته شده از وبلاگ اکسیر نوآوریproblemsolving.blog.ir ) های منظم کسانی را که در نوشتنِ قطعه-کدها سرعت به خرج میدادند، تشویق میکرد. بعدها، انها انکوباتورِ لینکداین را تاسیس کردند. جایی که به کارکنان اجازه میداد تا سقف نود روز بر روی یک پروژه کار کنند و هر ماه ارزندگی پروژهها بررسی میشد. انکوباتور موجب تولید شماری از محصولات مفید، از جمله ابزاری برای اشاره به جنبهها و ویژگیهای جدید، هنگامِ گشتن کاربران در سایت لینکداین شد.
کمرمقکاریِ مثبت را تشویق کنید
زمانی که دارید با این ایده کلنجار میروید که به کارکنانتان یک روز از هر پنج روز، یا هر نسبتی از زمان کاری که تصمیم میگیرید، اختیار بدهید که مطابق میل خودشان کار کنند، به خاطر داشته باشید که هیچکس در صد در صدِ زمانِ کاریاش مولد و کارا نیست. با تشویق کارکنان به کار بر روی پروژههای جانبی حداقل این است که اجازه میدهید ساعاتِ کمرمقکاریِ آنها صورتِ مولدی به خود بگیرد. با این شیوه، مطمئن خواهید شد که آنها احساس ارزشمندی خواهند کرد و علاوه بر آن شما مشوق یک فرهنگ مثبتِ مشارکت در میان انها خواهید بود؛ خصوصا اگر آن پروژهها بعدا با محصولاتِ اصلی یا تازه تلفیق شوند.
این شیوه همچنین راه بسیار خوبی است برای اینکه به تیم خود زمان بدهید تا فنآوریهای تازه را بیاموزند، مهارتهایشان را بهبود ببخشند و نسبت به صنعت به روز باشند. چیزی که تحقق آن در شرایطی که همه چیز در دنیای تکنولوژی به تندی تغییر می کند و کلاس های رسمیِ آموزشی و کنفرانس ها اغلب ممکن است خسته کننده یا نه چندان مفید باشد، دشوار است.
با اینکه پروژهی بازنویسیِ موتور رسم نمودار در شرکت ما را یکی از مهندسان به عنوانِ راهی برای انتقال یک منطقهی قدیمی کد از (Backbone) به چارچوب واکنشی فیسبوک آغاز کرد، با این حال، دیگر اعضای تیم هم تکنیک های تازهای از مهاجرت داده فراگرفتند. به روز رسانی کد موروثی (legacy code) همیشه چالشآفرین است. یکی از مهندسان پروژه یک پست وبلاگی دربارهی درسهایی که آموخته بود، نوشت؛ دیگری در بررسی پارهای از الگوریتم های انتخاب رنگ، حوزه ی مورد علاقهی ویژهی خودش، توانایی پیدا کرده بود. انچه به صورت یک پروژهی مهندسی آغاز شد، این نتیجه را هم برای تیم مارکتینگ ما به بار آورد که بتوانند محتواهای باکیفیتی منتشر کنند که تیم موفقیت مشتری ما هم اکنون دارد از آنها برای بخشی از وبینار مربوط به مشتریان موجود استفاده می کند.فواید مربوطه در سرتاسر کسب و کار دیده می شود.
هر سیستمی که در نظر بگیرید، تشویق خلاقیت در میان توسعه دهندگان آن نه تنها حس کسب و کار بهنجاری از منظر توسعهی محصول به وجود میآورد، بلکه به شما کمک می کند تا بهترین استعدادها را جذب کنید. اخیرا گزارشی متعلق به “استک اورفلو” شانس توسعهی حرفهای را در زمرهی پنج مزیت شغلی برای توسعهدهندگان رتبه بندی کرد؛ بنابراین اتخاذ چنین سیاستی به استخدام و حفظ نیروها کمک می کند که در بازار به نحو فزاینده ای رقابتیِ امروز، تقریبا دلیل کافی برای در پیش گرفتن آن است.
منبع : Venturebeat