در یک بعدازظهر پنجشنبهی دلگیر در ماه مارس، تالارهای ساختمان اداری سنای راسل در واشنگتن دیسی، لبریز از افرادی بود که زندگیشان را صرف تلاش برای نجات اقتصاد شهرهای فراموششدهی آمریکا کرده بودند. آنها که اهل مناطق مختلفی از سراسر کشور بودند، با کتشلوارهای برازنده و پیراهنهای خوشرنگ، شتابان به دفتر کار رهبر سابق اکثریت، میچ مککانل، رفتند، هر کدام طرح پیشنهادی متفاوتی برای سرپانگهداشتن شهر و ایالت خود در دست داشتند.
آنها با هم انعکاسی از گوناگونی آمریکا بودند: ترکیبی از نسل وای، نسل ایکس، و نسل انفجار، مردان و زنانی از نژادها و مذاهب مختلف. اما نه، آنها اعضای سنای ایالات متحده نبودند.
آنها بنیانگذاران استارتآپها، سرمایهگذارانی خطرپذیر، و دانشگاهیانی بودند که برای شرکت در همایش ظهور دیگران به دیسی آمده بودند، این همایش را استیو کیس، بنیانگذار AOL، و شرکت سرمایهگذارش برگزار کرده بوند تا توجه همگان را به فناوری و نوآوری خارج از محدودهی مرکزنشین ساحلی جلب کنند، به جایی که صنعت تاحدزیادی منزوی باقیماندهاست. در اتاقی باشکوه با ستونهای مرمرین، دیگران گردآمدهبودند: افرادی مانند دارسی هَو، بازنشستهای که در خانهاش در کانزاس سیتی، میزوری، برای سرمایهگذارانِ تازهکار، مهمانیهای شام برگزار میکند، و جیل فورد، سرمایهگذار فرشتهی سابق از سنفرانسیسکو، که به دیترویت نقلمکان کرده بود تا سرکردهی نوآوری و کارآفرینی شهر شود.
فورد خطاب به جمعیت گفت: «در این همایش، نسبت به کسبوکارهای کوچک و راههای مختلف سودرسانی آن به آمریکا، یک دید واقعی پیدا میکنید. آنها منبع الهام جواناناند تا با امکانات پیشرویشان آشنا شوند».
پذیرایی از حاضران با نوشیدنی و شیرینی، و تحسین یکدیگر برای کار سختی که انجام داده بودند، فضای جلسه را روشن کرد. اما آنچه در چنین رویدادی بسیار لازم بهنظر میرسید تاکید بر یکی از بزرگترین تقسیمبندیهای کشور در قرن 21 بود: نابرابری عمیق اقتصادی بین صنعت فناوری در درونبومهای آن و بقیهی آمریکاییها.
مدتهاست که پولسازهای سیلیکونولی، بیشتر سرمایهی میلیاردی خود را در سه ایالت کالیفرنیا، نیویورک و ماساچوست گذشتهاند. آنها در این مکانها، جزایر پر زرقوبرق ثروت ایجاد کردهاند، و حالا با تشدید تنش اقتصادی، واشنگتن بین نورچشمیهای ساحلنشین و تهیدستان رعیتنشین سرگردان است. طعنهآمیز آنجاست که چون این صنعت، ثروت و استعداد و آرای خود را در چند مکان اندک تمرکز داده، همزمان نفوذ سیاسی خود را نیز تضعیف کردهاست.
تبلیغات
به عبارت دیگر، سیلیکونولی خودش را ناعادلانه تقسیم کرده، به حرکت ارادهی بیماری یاری رسانده که به ترامپ این قدرت را میدهد تا بسیاری از سیاستهای مهم رهبران فناوری، از حمایتهای اقلیمی تا حقوق مهاجران، را تهدید کند. صنعت فناوری از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خودش را از بقیهی آمریکا جدا کردهاست. آنگونه که کارآفرینان در تالارهای سنا به امید روشنشدن این مساله بالاوپایین میرفتند، به نفع رهبران فناوری- و به نفع کشور- است که آنسوی کلانشهرهای ساحلی، که خانهی خود میدانند، را نیز ببینند.
پولدار، پولدارتر میشود
ممکن است راس بیرد تنها سرمایهداری باشد که در کنار پیتر تیل، پیروزی ترامپ را پیشبینی کرد و دلایل خوبی هم برای این کار داشت. شرکت بیرد، Village Capital، حدود %60 سرمایهی خود را در ایالتهایی سرمایهگذاری کردهاست که ترامپ در آنها برنده بود. (فقط %15 کل سرمایهی خطرپذیر، به این ایالتها میرود.) سفر در کشور و دیدار با کارآفرینان، بیرد را با صاحبان کسبوکار و کارکنانی مواجه ساخت که از شکاف اقتصادی درحالرشد، سرخورده شدهبودند.
شرکت بیرد و شرکت استیو کیس، Revolution که با سرمایهی خطرپذیر بنیان یافته است، حامیان مشترک ظهور دیگراناند. بیرد میگوید: «شیوهای که در حال حاضر برای اختصاص منابع در دنیای سرمایهگذاری بهکار میبریم، حل سایر مسائل را مشکلتر میکند. با گذشت زمان، وضعیت شهرهای ثروتمند بهتر و بهتر میشود، و شهرهای فقیر، افراد بیشتر، کسبوکار بیشتر و استعدادهای بیشتری را از دست میدهند».
ایزی لاپووسکی
طرح 1 تریلیون دلاری یک قانونگذار سیلیکونولی برای نجات نواحی طرفدار ترامپ
ایزی لاپووسکی
سلام، نورچشمیهای ساحلنشین: گوشهچشمی هم به ما فقیرفقرا داشته باشید، اینجا سرمایهگذاری کنید
جوزف بینکان
ترامپ نمیتواند مشاغلی را که به مناطق شمالشرقی وعده دادهبود ایجاد کند چون اوضاع تغییر کردهاست.
کلینت فینلی
اما صنعت فناوری، که با اعتماد به باور خود درحال ایجاد آیندهای بهتر برای جهان بود، هرگز توجهی به این نابرابریها نداشتهاست. در نتیجه، آنطور که استیو کیس استدلال میکند، قدرت آن در واشنگتن بهطور نظاممند در حال تضعیف است. به نظر او، برای مقابله با دنیای سیاستهای آمریکا، صنعت فناوری ترجیح داده تا زمانی که چیزی لازم ندارد از حکومت فاصله بگیرد.
کیس میگوید: «مردم برای رسیدگی به مسائلی که صراحتا خودخواهانهاند کمکم به واشنگتن میآیند».
پس خیلی تعجببرانگیز نیست که نمایندگان سایر بخشهای کشور، در حالی که رایدهندههایشان بیکارند، تمایل دارند، یا بهتر است بگوییم میجنگند، که ویزاهای کاری بیشتری صادر گردد تا خلاء استعداد مهندسی آمریکا پر شود. وقتی زغالسنگ همچون نیروی حیات به حوزههای آنها خدمت کردهاست، در مبارزه برای فناوری سبز، باید هم درنگ کنند.
راب اتکیسنسون، بنیانگذار بنیاد اطلاعات فناوری و نوآوری، میگوید: «اگر تنها نقشی که فناوری در حوزههای آنها دارد گوشی آیفون دست مردم یا کامپیوتر شرکتها و ادارات باشد، اعضای کنگره، حتی دلسوزترین آنها، به سختی میتوانند آنها را در خط مقدم این مبارزات قرار دهند».
به گفتهی اتکینسون، اگر صنعت فناوری قدرت نفوذ بیشتری در سطح فدرال میخواهد، باید خیلی بهتر از این به بقیهی کشور توضیح دهد چگونه با رواج فناوری، میتوان از تحولات اقتصادی نیز سود برد. سپس برای اطمینان از وجود این فرصتها، باید دست به حمایت مالی بزند.
وقوع این امر تا حدودی آغاز شدهاست. مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، پس از آن که عهد کرد در سال 2017 از 30 ایالت بازدید کند. گمانهزنی برای یک اقدام سیاسی در این زمینه را به راهانداختهاست. شرکت Salesforce که در سنفرانسیسکو مستقر است، اخیرا در ایندیاناپولیس یک دفتر افتتاح کرده که قرار است 800 نفر را استخدام کند. با نجات 1100 شغل و توافق شرکت کریر به ادامهی ساخت تاسیسات تهویهی هوا در آمریکا، کارگران حقوقبگیر شرکت مجبور نیستند برای دریافت چک حقوقی خود، جای خیلی دوری بروند. به لطف ترامپ، احتمالا بیشتر مردم آمریکا اخبار مربوط به کریر را شنیدهاند.
کیس میگوید: «با بازگوکردن داستانهای یکدیگر، روند انجام کارها بهتر شدهاست». این یکی از دلایلیست که اخیرا شرکت Revolution را برآن داشت جیدی ونس را استخدام کند. او نویسندهی کتاب پرفروش سوگنامهی یک پشتِکوهی است. بعد از انتخابات، در مناطق روستایی آمریکا که به رایآوردن ترامپ کمک شایانی کرد، اثر ونس تبدیل به نوعی کتابراهنما شد. ونس، که خود با سختی و مشقت در روستا بزرگ شده و حالا سرمایهگذار اصلی شرکت Peter Thiel است، به Revolution کمک خواهد کرد شرکتهایی را بیابند و حمایت کنند که میتوانند ادامهدهندهی برنامههای ظهور دیگران باشند.
با این حال، دگرگونی کل جهانبینی صنعت فناوری، بیش از داستانسراییِ خوب، نتیجه دربرخواهد داشت. با این همه، با وجود موسسات آموزشی پرافتخاری همچون استنفورد، که جریان پیوستهای از کدنویسان توانمند و صنعت سرمایهی خطرپذیر را با سرعت و در تعداد زیاد تولید میکند، و با آگاهی این صنعت از نحوهی پرورش شرکتهای میلیارد دلاری، هنوز یک دلیل وجود دارد که فناوری همچنان در سیلیکونولی تجمع یابد. در حالی که از نظر تئوری، اینترنت باید نیرویکار سیار برای فناوری ایجاد کند، بسیاری از شرکتهای فناوری با نیروی کار ماهر، برای شکوفایی و رونق باید در شهرهای بزرگ متمرکز شوند. حتی بیرد نیز اذعان دارد بعید نیست بسیاری از شرکتهای عضو جنبش ظهور دیگران، بازگشت ناگهانی گستردهای به رویهی قبلی داشته باشند، امری که سرمایهگذاران سیلیکونولی به آن عادت دارند. این شرکتها اغلب در صنایع ممتازی جایگاه یافتهاند که هنوز برای کاربران میلیاردی درنظر گرفتهنشدهاند. سرمایهگذاران این شرکتها باید دید بلندمدت داشته باشند.
«با گذشت زمان، شهرهای ثروتمند بهتر و بهتر میشوند و شهرهای فقیر افراد بیشتری را از دست میدهند».
به اینجا که میرسد، وارنر میگوید ممکن است واشنگتن بتواند کمک کند. همانطور که سناتور مارک وارنر (از حوزهی ویرجینیا) در سخنرانی همایش اشاره کرد، میانگینمدتِ نگهداشتن سهام عمومی پیش از فروش از سوی سرمایهگذاران، طی چند دههی اخیر به شدت کاهش یافتهاست. این باعث میشود شرکتها سمت ریسک نروند و احتمال کمتری وجود داشته باشد که بخواهند وسط کنتاکی دفتر بزنند. سناتور به نقش واشنگتن در وضع قوانینی اشاره میکند که سرمایهگذاران را به نگهداشت طولانیتر سهام تشویق میکنند تا شرکتها برای تنوعبخشیدن به سرمایهگذاریهایشان فرصت بیشتری داشته باشند و بتوانند در جاهایی که رشد کندتر است ریشه بدوانند، زیرا این امر مزایای گستردهتری برای اقتصاد خواهد داشت. او میگوید: «آنها فقط نگران سهماههی بعدیاند و نمیتوانند اهداف بلندمدت داشته باشند».
خوشبختانه سیاستمداران، بهویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری، به دنبال راههای ایجاد شغل برای ساکنین آنسوی سواحل میگردند. و برخی در سیلیکونولی با این واقعیت روبهرو شدهاند که با گسترش خود فراتر از مرزهای گرانقیمت فعلی، فقط به نواحی مرکزی آمریکا کمک نمیکنند. بلکه به قدرت خود در واشنگتن نیز کمک میکنند.